پروژه خانهی کوچک برای سالمندان، بیماران روانی، معلولین ذهنی خفیف و دیگر معلولینی که فاقد خانه و سرپناه و یا خانواده هستند، چند سالی است که در ایالات متحده، اروپا و برخی کشورهای شرق آسیا شروع شده است.
در بیشتر کشورهای غربی و از جمله امریکا، دولت، مداخلهای در نگهداری و حمایت از افراد بیخانمان، بیماران روانی که از خانه طرد شدهاند و معلولین ذهنی که تحت سرپرستی کسی نیستند و آواره تلقی میشوند ندارد. در این کشورها نیکوکاران و داوطلبان اجتماعی، کارهایی برای آنها انجام میدهند و دولت تنها یک مستمری برای گذران زندگی روزانه به آنها میدهد که بر اساس شواهد، فقط میتواند خرج روزمره را تأمین کند.
در ایران، اگر چه از قرنها پیش، همواره محلهایی برای افراد بیخانمان و معلولان ذهنی بدون خانواده، وجود داشته در پنجدههی اخیر، دولت متکفل این افراد شده و بسیاری از آنها را در مراکز امن و تقریبا مرفه نگهداری میکند.
اکنون و در اثر ارتباط برخی مؤسسات غیر دولتی در اروپا با سازمان بهزیستی، یک الگوی مشترک برای اسکان و زندگی گروههای بیخانمان و بدسرپرست که احیانا دچار بیماری روانی، معلولیت ذهنی و یا سالمندی هستند در نظر گرفته شده است.
خانههای کوچک و مزرعه بزرگ
این مساکن جمعی در غرب تحت عنوان خانه های کوچک با شکل و اهداف دیگری احداث می شوند. مثلا در کارولینای شمالی یک فرد بساز بفروش و البته نیکوکار اجتماعی با کمک دولت محلی حاضر شده با استفاده از مستمری بیماران روانی، یک مزرعه با خانههای کوچک برای آنها دائر کند. او که نام پروژه خود را دهکدهی خانههای کوچک برای بیماران روانی نامگذاری کرده، یک زمین ۴ هکتاری از دولت گرفته و شروع به ساختن خانههای کوچک با معماری ویژهای کرده که یک، دو یا چند نفر سالمند، بیمار روانی یا معلول ذهنی در آن با هم زندگی میکنند. این افراد پول خانههایی را که اکنون مالک آن محسوب میشوند به تدریج از محل مستمری ناچیز خود به سازنده میدهند.
سازنده با کمک سازمانهای خیریه، تأسسیاتی نیز در این مزرعه احداث کرده و در نظر دارد سرگرمیهای مفید با مشغولیتهای خاص این گروهها در این مزرعه ایجاد کند.
در آلمان یا برخی دیگر از کشورها نیز خانههای کوچک انفرادی در پشت یا در قسمتی از حیاط خانه اصلی برای افراد سالمند خانواده با امکانات اختصاصی احداث می شود.
به عبارت دیگر خانوادههایی که تمول مالی نسبی دارند برای اینکه سالمندانشان در رفاه بیشتری باشند و ملک اختصاصی خود را داشته باشند کلبهای در گوشهای از حیاط یا در مزرعهی خود و کنار خانهی اصلی برای سالمندشان برپا میکنند که او بیشتر اوقات خود را در آن میگذراند و علاوه بر اینکه احساس اختصاصی بودن امکاناتش را دارد میتواند تنهایی و سکوت خود را داشته باشد و هر زمان که دوست داشت به خانهی اصلی بیاید و با اعضای خانواده ی بزرگ در تماس باشد.
تجربیات دیگران و سرنوشت خانههای کوچک
در ایران، بر حسب قانون، دولت متکفل این گروههای آسیبپذیر است و سازمان بهزیستی، نهادی است که این تولیگری را برعهده دارد.
سازمان بهزیستی در سالهای اخیر ارتباطاتی با کشورهای اروپایی داشته و از تجریبات آنها در استقلالبخشی این گروه از آوارگان یا بی سرپرستان که بیشترشان از نوعی معلولیت نیز رنج میبرند گامهایی بردارد. اگر چه بیش از این، گروههایی از این افراد در مراکز آسایشگاهی شبانهروزی اسکان و اقامت داشته و از امکانات نسبی زندگی برخوردار بودهاند اما تجربیات سالهای اخیر گونهی دیگری از حیات اجتماعی را برای این گروهها رقم زده است.
تأسیس خانههای کوچک که چند نفر معلول ذهنی، چند سالمند، چند بیمار روانی یا چند نفر بیخانمان تحت نظر روان شناسان و مددکاران زندگی مستقلی دارند، در راستای آزمودن این تجربیات بوده است.
ظاهرا حدود سه سال پیش در اوایل اردیبهشت ۹۶ این پروژه رسانهای شد و خبرگزاریها به نقل از بهزیستی نوشتند که این سازمان در صدد برنامهریزی برای تأسیس این خانهها و سپردن آنها به بخش غیر دولتی است.
در ایران وضعیت بهتر بوده است
یکی از مسؤولان توانبخشی سازمان بهزیستی در سال ۹۶ اعلام کرد که ۴۵ واحد از این خانهها در استانهای مختلف کشور احداث میشود. او گفته بود که نزدیک به ۵۰ هزار از گروههای هدف، در حال حاضر در مراکز شبانهروزی اقامت دارند و حدود نیم میلیون نفر نیز خارج از این مراکز، در محلهایی که خدمات روزانه ارائه میدهند از خدمات توانبخشی استفاده میکنند.
در واقع سالها پیش از این که ایدهی خانههای کوچک توسط آلمانیها در ایران مطرح شود، سازمان بهزیستی به فکر کوچککردن خوابگاهها و مراکز نگهداری از افراد دارای معلولیت یا سایر توانخواهان افتاده بود و وجود خانههای فرزندان که در آنها ۱۰ کودک به شیوهی شبه خانواده زندگی می کردند و هیچ تابلویی روی سر در نداشتند یک شاهد بسیار خوب برای آغاز این راه در سالهای گذشته است.
اما همزمان با گسترش این ایده در سطح بیماران روانی مزمن و معلولین ذهنی، ارتباط سازمان بهزیستی با ایرانیان اروپا و اطلاع از نحوهی نگهداری و ساماندهی توانخواهان در آن سامان نیز قوت یافته بود و چنین برداشت شد که این ایده از اروپا به ایران آمده است.
فرصت طلایی برای ایرانیان
علی جلیلوند که یکی از ایرانیان مقیم آلمان است و ایدهی خانههای کوچک را در سازمان غیر انتفاعی لبنزهیلفه دنبال میکرد در گفتگو با خبرنگار مهر رضوی در سال ۹۵ گفته بود که میزان نیکوکاری و کار داوطلبانهی اجتماعی ایران، در هیچ جای اروپا دیده نمیشود و این یک فرصت طلایی برای مردم ایران است که از این نیروی بالقوه برای ساماندهی و نگهداری معلولین و استقلالبخشی به توانخواهان استفاده کنند.
تیرماه امسال دکتر نفریه، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی در مراسم افتتاح ۴۵ مرکز توانبخشی کوچک، خبر از افزایش این تعداد به ۱۱۰ خانه در کشور را داد. او همچنین گفت که کلا برنامههای توانبخشی بهزیستی به سمت و سوی خانه های کوچک پیش میرود و تجربهای که در دو سه سال گذشته داشتهایم نشان داده که حال و روز مددجویان در این خانهها بسیار بهتر از گذشته است که در آسایشگاههای دستهجمعی زندگی میکردند.
در خراسان رضوی نیز این کوشش از حدود دو سال قبل آغاز شده و اکنون ۱۲ مرکز به عنوان خانههای کوچک توانبخشی فعالیت دارند.
چندتا خانه کوچک داریم
به گفتهی خانم قلندرنژاد، کارشناس معلولین ذهنی و بیماران روانی مزمن، در حال حاضر دو مرکز دخترانه معلولین ذهنی در چناران فعالیت دارند که در واقع دختران در یک منزل دو طبقه زندگی میکنند. هر طبقه ۱۰ نفر از دختران را در خود جای داده است. همچنین یک خانه کوچک دختران در مجتمع توانبخشی همدم هست که از نظر فیزیکی داخل همان مجموعه است اما به لحاظ مدیریت و ادارهی مرکز، کاملا مستقل از همدم است.
او اضافه میکند: همچنین یک خانه یک چهارم راهی بیماران روانی مزمن در خیریه رضویه توس داریم که خانمهای بیمار روانی که از نظر رفتاری تثبیت شده هستند و با دارو در کنترل عادی میباشند.
او میافزاید: یک خانه کوچک پسران نیز داریم تحت عنوان کلبه محبت که در قاسمآباد قرار دارد و یکی هم در نقطهی دیگری در مشهد که هر خانه ۱۰ نفر از پسران معلول ذهنی را در خود جای داده است.
به گفتهی خانم قلندرنژاد یک خانهی نیمه راهی هم در مرکز توس هست که در واقع پس از خانهی یک چهارم راهی قرار میگیرد. به این معنی که مددجویان این مرکز به درجهای از تثبیت وضعیت روانی رسیدهاند که میتوانند برای امور روزمره از مرکز خارج شوند و تحت نظر مراقبین و روانشناس و مددکار به محل کار خود میروند و بعد از پایان کار، دوباره به مرکز برمیگردند و زندگی خانوادگی دارند.
یارانهها چقدر است
بنا به گفتهی خانم قلندرنژاد، هر دوی این گروهها (معلولین ذهنی خفیف و بیماران روانی تثبیت شده) در مراکز مختلف اشتغالی مثل رستوران، کافیشاپ و شرکتهای خدماتی و تولیدی خصوصی مشغول کار هستند. حقوق این مددجویان به نام خودشان در بانک واریز میشود و در صورت تمایل، برای مخارج خودشان به مصرف میرسد. البته یارانهای برای این مددجویان به مراکز تعلق میگیرد که در خانههای یک چهارم راهی یک میلیون و دویست هزار تومان بوده که امسال افزایش یافته و به یک میلیون و هفتصد هزار تومان رسیده است.
ایشان میگوید: دو تا خانه کوچک معلولین ذهنی هم داخل مجموعهی توانبخشی شهید بهشتی فعال هستند که روی هم رفته میشود ۹ واحد. علاوه بر اینها یک مرکز پیگیری دخترانه، یک مرکز پیگیری بیماران روانی مزمن و یک خانه کوچک سالمندان هم در بردسکن تأسیس شده که روی هم رفته ۱۲ واحد تحت پروتکل خانههای کوچک و با دستورالعملهای خاص این مراکز اداره میشوند.
این کارشناس یادآور میشود: البته هیچکدام از این مراکز به صورت کامل مستقل نیستند و تحت نظر روان شناسان و مددکاران زبده تشکیل شدهاند و فعالیت دارند. و مددجویان این مراکز به صورت مستمر مورد رصد و چکاب هستند تا تغییرات رفتاری احتمالی آنها تحت مراقبت باشد.
از آنجا که برخی کودکان زیر ۱۵ سال در مراکز بهزیستی و یا در خارج از بهزیستی هم مشکلات روانی و اختلالات رفتاری دارند امسال برای اولین بار یک مرکز مراقبت و توانبخشی بیماران روانی زیر ۱۵ سال تأسیس شده است.
خانهی کوچک بیماران روانی زیر ۱۵ سال
او اضافه میکند: این بیماران تا کنون بلاتکلیف بودند و جای مشخصی نداشتند. به این صورت که یا در مراکز غیر بهزیستی به شکل دیگری نگهداری میشدند
وی یادآور میشود: برای استفاده از امکانات این مرکز، باید مددجو حداقل دو بار سابقهی بستری در بیمارستان روانی را داشته باشد. اما اگر بیمار رها شده باشد با ارجاع دادستان به بیمارستان روانی میرود و اگر مشخص شد که بیمار روانی مزمن است به مرکز ما ارجاع میشود.
این مرکز جدید در بلوار پیروزی دایر شده و در حال حاضر سه بیمار پذیرش کرده است و حداکثر میتواند ۱۰ مددجو داشته باشد. محیط این مرکز مثل سایر خانههای کوچک محیطی کاملا خانوادگی دارد. روانشناس و مددکار به صورت شیفتی در مرکز حضور دارند و برای برخی خدمات درمانی از سایر مراکز استفاده میکنند. این مراکز به ازای هر کودک از دو نهاد توانبخشی و اجتماعی بیش از دو میلیون تومان یارانه دریافت میکنند زیرا نگهداری و مراقبت آنها و نیز خدمات توانبخشی و درمانی آنان، هزینه بر است. داخل مرکز شبیه یک خانه واقعی است و همهی کارها را خود مددجویان انجام میدهند و مراقبین و مددکاران، بر رفتار و وضعیت آنها نظارت دارند.
همهی مراکز کوچکسازی میشوند
به گفتهی معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی، سیاست کوچک سازی، گسترده تر از این است و تقریبا تمام مراکز شبانهروزی باید به این سمت و سو حرکت کنند. اولویت فعلی، مراکز پرجمعیتتر است که رفته رفته کوچکسازی شوند اما فرایند به گونهای طراحی شده که همهی مراکز به همین خانههای کوچک تبدیل شوند.
دکتر مسعود فیروزی یادآور میشود که از این پس مجوز بیش از ۵۰ نفر به هیچ مرکزی داده نمیشود و مراکز فعلی نیز به تدریج کوچک خواهند شد.
وی تأکید میکند: این تصمیم به خاطر حفظ کرامت انسانی مددجویان و نیز بهبود وضعیت جسمی و روانی آنان و در جهت بازگشت آنان به جامعه گرفته شده و یک تصمیم قطعی و دائمی است. حتی مراکزی که در حال بازسازی ساختار هستند نیز با ساختار و تشکیلات جدید برنامهریزی میشوند که وضعیت ساختمانی خود را نیز متناسب با نیازهای تعداد کم مددجویان و به شکل خانوادگی طراحی کنند.
دکتر فیروزی میگوید در حال حاضر نزدیک به ۵۶۰۰ نفر کل معلولین ذهنی، سالمندان و بیماران روانی مزمن استان هستند که در مراکز شبانهروزی و خانههای کوچک زندگی میکنند اما به تدریج این جمعیت به خانههای کوچک انتقال خواهند یافت تا زندگی کرامتمندانهتر و بهتری را تجربه کنند.
۵ میلیارد تومان یارانهی ماهانهی مراکز معلولین
وی خاطر نشان میکند: به طور میانگین ماهانه نزدیک به ۵ میلیارد تومان یارانه به مراکز پرداخت میشود که صرف معیشت، آموزش، اقدامات مددکاری، درمان، خدمات جانبی و نگهداری و مراقبت مددجویان میشود. البته حدود ۴۵۰۰ نفر از مددجویانمان یارانهبگیر هستند و مخارج بقیهی مددجویان توسط خانواده ها و خیرین تأمین میشود.
معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی میگوید: کوچکسازی یک استاندارد جهانی دارد که رفته رفته تمام کشورها به سمت و سوی آن میروند و هم اکنون در برخی کشورهای اروپایی و آسیایی، این الگو پیادهسازی شده است. در کشور ما نمونه هایی که از سه چهار سال پیش اجرایی شده، طرحهای موفقی بوده و حال و روز مددجویان بهتر از محیطهای آسایشگاهی و تجمعی بوده است.
وی خاطر نشان میسازد: معلولین ذهنی خفیف و بیماران روانی مزمنی که با دارو کنترل میشوند به هیچ وجه خطرناک نیستند و رفتارشان در کوچه و خیابان، تفاوتی با رفتار افراد عادی ندارد. به هر حال همه به یاد داریم که تا چند دهه پیش، بیشتر مددجویان در خانوادهها بودهاند و تنها آن دسته از بیماران روانی حاد که قابل کنترل نبودهاند به مراکز درمانی برده میشدهاند و بقیه در دامان خانوادهها پرورش می یافتهاند. امروز که زندگی پیچیده شده و شکل زندگی اجتماعی تغییر یافته، در نظر داریم که برای این گروههای آسیبپذیر شرایطی درست کنیم که در محیطهای شبه خانواده زندگی کنند و از سلامت و آرامش و حضور در جامعه بهرهمند باشند.
وی همچنین تأکید میکند: البته شاید در سالهای آینده طرحی پیاده شود که یارانه را به خود خانوادهها بدهیم و از آنها بخواهیم که بیمارانشان را در محیط خانواده نگهداری کنند. به این ترتیب خیلی از گرفتاریهای دولت هم حل میشود و مددجویان نیز در وضعیت مناسبتری زندگی خواهند کرد. مددکاران و روانشناسان نیز با روشهای جدیدی در خدمت مددجویان خواهند بود و مشکلات آنها را در خانوادهها پیگیری میکنند.
نظر شما